سرنخ زورگیری به دوئل عشقی رسید ؛ نوعروس هم دستگیر شد
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۸۲۲۲۵
به گزارش همشهری آنلاین، چند روز قبل نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد در راستای اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی و بهمنظور مقابله با سرقتهای شبانه، عملیات گستردهای را در حوزه استحفاظی خود آغاز کرده بودند که موتورسیکلتی در حاشیه بولوار عبدالمطلب توجه آنان را جلب کرد. تیغه تبری که از زیر زین موتورسیکلت بیرون آمده بود، ظن افسران گشت را برانگیخت؛ چراکه احتمال داشت راکب موتورسیکلت از سارقان زورگیر باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین دلیل نیروهای انتظامی در اطراف موتورسیکلت منتظر ماندند تا این که جوانی از یک قهوهخانه خارج شد و هنگامی که قصد داشت موتورسیکلت را روشن کند در محاصره پلیس قرار گرفت. این جوان که حیرتزده به نیروهای انتظامی می نگریست، گفت: من اهل شهرستان گرگان هستم و برای مسافرت به مشهد آمدهام و در یکی از هتلهای خیابان اما رضا(ع) ساکن هستم ولی به تقاضای مالک موتورسیکلت که از دوستانم است برای صرف قهوه تلخ به قهوهفروشی آمدیم. در همین هنگام جوان دیگری که خود را کاظم معرفی میکرد از قهوهخانه بیرون آمد و به نیروی انتظامی گفت: موتورسیکلت متعلق به من است اما مدارک مالکیت و گواهینامه همراه ندارم!
این در حالی بود که افسران پلیس علاوه بر تبر، بطری حاوی بنزین را نیز از بغل قاب موتورسیکلت بیرون کشیدند که به طرز ماهرانهای جاسازی شده بود. «کاظم» (جوان ۲۳ساله) در پاسخ به سوال ماموران انتظامی گفت: من قصد داشتم به سمت جاده کلات حرکت کنم به همین دلیل مقداری بنزین درون بطری ریختم تا در مسیر از آن استفاده کنم، تبر را هم احتمال دادم لازم میشود!
درحالی که یک از افسران گشت انتظامی همچنان به طرح سوالات فنی و انحرافی از راکب موتورسیکلت ادامه میداد، یکی دیگر از آنان شماره پلاک موتورسیکلت را از مرکز فرماندهی استعلام کرد؛ اما چند شماره این پلاک نشان میداد که تصویر موتورسیکلت مذکور در یکی از صحنههای آتشسوزی عمدی خودرو ثبت شده است. بدین ترتیب دو جوان موتورسوار با دستور بامدادی سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) به مقر انتظامی هدایت شدند و در دایره تجسس مورد بازجوییهای تخصصی قرار گرفتند.
در این هنگام افسران تجسس با دستیابی اطلاعاتی به پرونده آتشسوزی دریافتند که حادثه مذکور تیر ماه گذشته در شهر جدید گلبهار رخ داده است. جوان موتورسوار وقتی در برابر اسناد و دلایل مستند قرار گرفت، در حالی که ناباورانه به تصاویر آتشسوزی خیره شده بود، بهناچار لب به اعتراف گشود و گفت: قبول دارم خودروی پراید را من به آتش کشیدم اما خیلی زود هم پشیمان شدم چراکه از مدتی قبل به دختری علاقهمند بودم و قصد ازدواج با او را داشتم ولی زمانی به خود آمدم که آن دختر با جوان دیگری ازدواج کرده بود. از سوی دیگر متوجه شدم که آن دختر هم علاقهای به نامزدش ندارد. به همین خاطر از من خواست تا خودروی نامزدش را آتش بزنم! من هم شبانه سوار موتورسیکلت شدم و از مشهد به گلبهار رفتم. خودروی پراید را بهتنهایی آتش زدم و دوباره به مشهد بازگشتم.
در جریان رسیدگی به این پرونده، تازه عروس نیز به کلانتری احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. این دختر جوان نیز با مشاهده «کاظم» دیگر نتوانست حقیقت ماجرای «رقص آتش در دوئل عشقی» را پنهان کند؛ بنابراین با ارشاد و نصیحتهای رئیس کلانتری به بیان سرگذشت خود پرداخت و گفت: چند سال قبل مادرم به دلیل اعتیاد پدرم از او طلاق گرفت و به دنبال سرنوشت خودش رفت. پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد و من در همان سن نوجوانی مجبور شدم با نامادری زندگی کنم!
وی ادامه داد: روزها و شبها را با دلتنگی سپری میکردم اما هیچ کس به من توجهی نداشت. گویی همه درگیر امور روزمره خودشان بودند. پدرم نیز سرگرم زندگی جدید خود بود و مرا نمیدید. من هم که بیشتر اوقاتم را با دوستانم میگذراندم به دنبال بهانهای برای پر کردن این خلأ عاطفی بودم تا این که با «کاظم» آشنا شدم و خیلی زود به او دلباختم! من فقط در جست و جوی محبت بودم و او انگار همه زندگی و دلگرمی من شده بود. حالا دیگر من هم عشق را در خیابان جست و جو می کردم و توجهی به رفتارهای پدر و نامادری ام نداشتم. آن قدر در این رفتارهای هیجانی و دروغین غرق بودم که دیگر درس و مدرسه یادم رفت و تازه متوجه شدم که مدتی است به مدرسه نرفتهام و هیچ کس هم اهمیتی به این موضوع نمیداد.
این زن گفت: در همین روزها بود که زمزمههایی از نامادریام شنیدم که باید ازدواج کنم! پدرم نیز مرا به گوشه آشپزخانه برد و گفت: خواستگار خوبی داری! تو هم بالاخره باید به دنبال سرنوشت خودت بروی! می دانستم نظر من برای آنان اهمیتی ندارد و اصرارهایم نیز بی فایده است؛ بنابراین سکوت کردم و خیلی زود خودم را پای سفره عقد دیدم! من هیچ علاقهای به نامزدم نداشتم ولی به پدرم نیز چیزی نمیگفتم تا این که هنوز دو ماه بیشتر از دوران نامزدی ما سپری نشده بود که با کاظم هماهنگ کردم تا خودروی نامزدم را به آتش بکشد. او هم به مقابل خانه ما آمد و پراید نامزدم را آتش زد که روی پل منزل پارک بود.
با دستور رئیس کلانتری شفا، پرونده این ماجرا در حالی به دستگاه قضایی ارسال شد که هوشیاری نیروهای انتظامی عاملان حادثه تاسفبار دیگری را به دام انداخت.
کد خبر 802317 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم حوادث ایران قرار گرفت پدرم نیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۸۲۲۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تهدید با سلاح سرد در منطقه آبشار شاهرود / ۳ نفر متخلف دستگیر شدند
آفتابنیوز :
سرهنگ علی شائینی پیش از ظهر جمعه در گفتگو با خبرنگاران به میزبانی فرماندهی انتظامی شاهرود ضمن بیان اینکه شب گذشته در پی وقوع نزاع و درگیری و تهدید با سلاح سرد بلافاصله عوامل انتظامی در محل حاضر شدند، ابراز داشت: عدهای با عربده کشی قصد برهم زدن نظم عمومی را داشتند که همه این افراد شناسایی شدند.
وی ضمن بیان اینکه سه نفر از اراذل و اوباش در محل حادثه دستگیر شدند، افزود: پرونده این افراد تشکیل و به مقامات قضائی ارجاع داده شد.
فرمانده انتظامی شاهرود ضمن بیان اینکه امنیت خط قرمز پلیس است، ابراز داشت: با هر فرد یا گروهی که امنیت را خدشه دار کند به طور جد برخورد خواهد شد.
شائینی در ادامه تصریح کرد: اجازه قدرت نمایی و عرض اندام به مخل آرامش مردم داده نخواهد شد و دستگیری و زندان در انتظار آنها خواهد بود.
منبع: خبرگزاری مهر